انشا در مورد فیس بوک

 

 

 ما بهمراه دوستمان عضو فیس بوک میباشیم . فیس بوک جای خوبی است اما بیشتر اعضایش باهم فامیل هستند و از نام

خانوادگیشان میشود فهمید .مثل سبز یاایرانی یا پرشین یا پارسی .اکثراًهم شبیه هم هستند طوری که ما اوائل فکر میکردیم دوقلو باشند .

وقتی وارد فیس بوک شدیم تازه فهمیدیم که اسم این اقدس چپول دختر همسایه مان پرمیس بوده و چقدر هم خوشگل بوده و ما نمیدانستیم .

یک عالمه دوست پسر دارد که مدام برایش پنج برعکس میفرستند . تا کلاس دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بود اما یک شعرهایی میگذارد در والش که ما معنیش را نفهمیدیم . از دختر عمویمان پرسیدیم گفت:جز جگر گرفته کپی پیست میکند . دوست پسر منو هم غر زده سلیطهءایکبیری .

فیس بوک دونفر عضو فعال دارد که مدام حرف میزنند .یکی اسمش کورش است و نام خانوادگیش بزرگ و دیگری هم باید پزشک باشد که به او علی آقای شریعتی میگویند .
هرچقدر از خانه بیرون میرویم واز مردم فحشهای بد بد میشنویم در عوض در فیس بوک همش حرفهای گل و بلبل است و همه مهربانند .

البته یکی دوتا از همسایه هایمان که فحش بدبد میدهند را در فیس بوک شناختیم و دیدیم در فیسبوک قربان صدقهءهمه میروند و از انسانتیت حرف میزنند ،اما نمیدانیم چرا تا خودمان رامعرفی کردیم بلاکمان کردند.
فیس بوک جای عجیبی است .دیروز که به اتفاق پدرمان از کنار مسجد شهر رد میشدیم شنیدیم که حاج آقا طاهری امام جماعت مسجد پشت بلندگو میگفت:این فیس بوک ساخت شیطان است و میخواهد جوانان مارا از راه بدر کند . خدارا شکر میکنیم که حاج آقا طاهری که خودشان هم عضو فیسبوک هستند سنشان زیاد است وگرنه ایشان هم از راه بدر میشدند .

ما خودمان یکبار از ایشان پرسیدیم که چرا خودتان عضو فیس بوکید ؟ایشان فرمودند: برای تحقیق وبررسیه مکر دشمنان در آنجا عضو شده ایم .

گفتیم :چرا فقط با دخترهای ***ی دوست میشوید و پنج برعکس برایشان میفرستید؟
ایشان گفتند: میخواهیم براه راست هدایتشان کنیم و منظورمان امر به معروف است
ایشان اخم کردند و گفتند:شما اصلاً مارا چجوری در فیسبوک شناختید؟
گفتیم ،خوب آخر عکستان را دیدیم که کلّهءخودتان را روی بدن آرنولد چسبانده اید .
دیگر نشنیدیم ایشان چه گفتند چون یک چک بما زدند که تا دوساعت گوشمان بوق اشغال میزد .
خلاصه ما فیسبوک را دوست میداریم،آنجا اقدس چپول پرمیس جیگر میشود ،ابرام شتر خفه کن پسر آریایی میشود،همه مهربانند و حاج آقا طاهری هم آهنگ رپ میگذارد و گاهی هم حرفهای قشنگ میزندو از چک زدن خبری نیست ،فیسبوک پر است از شریعتی و کورش و این آقاهه که تازه عضوش شده ،استیو جابز .راستی ما نمیدانستیم خارجیها انقدر قشنگ فارسی مینویسند همین آقای جابز یکیش .
این بود انشای ما .

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



ارسال توسط silent77

                                           

                                            انشای دانش‌آموز دوم دبستان در مورد حیوانات 


ما حیوانات را خیلی‌ دوست داریم، بابایمان هم همین تور. 

ما هر روز در مورد حیوانات هرف می‌زنیم، بابایمان هم همین تور. 

بابایمان همیشه وقتی ‌با ما حرف می‌زند از حیوانات هم یاد می‌کند. مسلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت: "طوله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوذیون؟" 

وهر وقت ما پول میخواهیم می گوید: "کره خر مگه من نشستم سر گنج؟" 

چند روز پیش وقتی‌ ما با مامانمان و بابایمان رفتیم خونه امه زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. 
بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت: "مگه کوری گوصاله؟" 

آقاهه هم گفت: "کور باباته یابو، پیاده می‌شم همچین می‌ضنمت که به خر بگی‌ زن دایی" 

بابایمان هم گفت: "برو بینیم بابا، جوجه!" و عین غرقی پرید پایین ولی‌ آقاهه از بابایمان خیلی ‌گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت: "مگه کرم داری آخه خرص گنده؟ مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟" 

ما تلوذیون را هم که خیلی‌ هیوان نشان می‌دهد دوست می‌داریم. البته علی‌آقا شوهر خاله مان می‌گوید که تلوذیون فقت شده راز بقا! 


فامیل های ما هم خیلی‌ هیوانات را دوست دارند. پارسال بهار دسته جمی...!نه نه! اشتباه شد!پارسال بهار در عروسی‌ منوچهر پسر خاله مان که رفت قاتی‌ مرغ ها، شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد که ما با آن ها خیلی‌ بازی کردیم ولی‌ بعدش شوهر خاله مان همان وست سرشان را برید! ما اولش خیلی‌ ترسیدیم ولی‌ بابایمان گفت چند تا عروسی‌ برویم عادت می‌کنیم. البته گوسفندها هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خاله‌مان سرشان را ببرد. حطما دردشان نیامد! 

ما نفهمیدیم چطور دردشان نیامده چون یکبار در کامپیوتر داداشمان یک فیلم دیدیم که دوتا آقا که هی‌ می گفتند الله اکبر سر یک آقا رو که نمی‌گفت الله اکبر بریدند و اون آقاهه خیلی‌ دردش اومد و ما تصمیم گرفتیم که همیشه بگیم الله اکبر که یک وقت کسی‌ سرما را نبرد. 

ما نطیجه می گیریم که خیلی‌ خوب شد که ما در ایران به دنیا آمدیم تا بتوانیم هر روز از اسم حیوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنیم و آنها را در تلوذیون ببینیم در موردشان حرف بزنیم و اکس‌های آن ها را به دیوار بچصبانیم و به آن ها مهرورضی کنیم و نمی دانیم اگر در ایران به دنیا نیامده بودیم چه قلتی باید می‌کردیم!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



ارسال توسط silent77

 

 دخترها

 

 

 توی ماهيتابه روغن ميريزن

اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميكنن

- تخم مرغها رو ميشكنن و همراه نمك توی ماهيتابه ميريزن

چند دقيقه بعد نيمروی آماده رو نوش جان ميكنن

 

پسرها

 

توی كابينتهای بالايی آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن

توی كابينتهای پايينی دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن

ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن

توی ماهيتابه روغن ميريزن

توی يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن

يه دونه تخم مرغ پيدا ميكنن

چند تا فحش ميدن

دنبال كبريت ميگردن

با فندك اجاق گاز رو روشن ميكنن و بوی سركه همراه دود آشپزخونه رو بر ميداره

ماهيتابه رو ميشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی ميداد!

ماهيتابه رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن واقعی ميريزن

تخم مرغی كه از روی كابينت سر خورده و كف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاك ميكنن

چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن

ميرن سراغ بقالی سر كوچه و 20 تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن

تلويزيون رو روشن ميكنن و صداش رو بلند ميكنن

روغن سوخته رو ميريزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهيتابه ميريزن

تخم مرغها رو ميشكنن و توی ماهيتابه ميريزن

دنبال نمكدون ميگردن

نمكدون خالی رو پيدا ميكنن و چند تا فحش ميدن

دنبال كيسهء نمك ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن

نمكدون رو پر از نمك ميكنن

صدای گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون

نمكدون رو روی ميز ميذارن و محو تماشای فوتبال ميشن

بوی سوختگی رو استشمام ميكنن و ميدون توی آشپزخونه

چند تا فحش ميدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل ميريزن

توی ماهيتابه روغن و تخم مرغ ميريزن

با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم ميزنن

صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال ميشنون و ميدون جلوی تلويزيون

سريع برميگردن توی آشپزخونه

تخم مرغهايی كه با ذرات تفلون كنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل ميريزن

ماهيتابه رو ميندازن توی سينك

دنبال ظرفهای مسی ميگردن

قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن

چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن

ياد نمك ميفتن و ميرن نمكدون رو از كنار تلويزيون برميدارن

چند ثانيه فوتبال تماشا ميكنن

ياد غذا ميفتن و ميدون توی آشپزخونه

روی باقيماندهء تخم مرغی كه كف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن

چند تا فحش ميدن و بلند ميشن

نمكدون شكسته رو توی سطل ميندازن

قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميكنن

چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون كه سوخته رو زير آب ميگيرن

با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن

پارچه رو كه توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميكنن

نيمروی آماده رو جلوی تلويزيون ميخورن و چند تا فحش ميدن

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 



ارسال توسط silent77
 
تاريخ : سه شنبه 2 فروردين 1386برچسب:عکس,طنز,جالب,سرگرمی,خنده,

 

***یک مزیت اصلی دوست خوب !***

 



ارسال توسط silent77
 
تاريخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:مطلب,سرگرمی,طنز,جالب,

 

///معادله ریاضی-کمدی!\\\

 

 

 

 

 

این مطلب صرفا جهت سرگرم شدن شما عزیزان بوده و اصلا قصد توهینی وجود ندارد.

 

 

 

معادله ۱

انسان = خواب + خوراک + کار+ تفریح

الاغ = خواب + خوراک

پس

انسان = الاغ + کار + تفریح

وبنابرین

تفریح – انسان = الاغ + کار

بعبارت دیگر

انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کار می کند

*****

معادله ۲

مرد = خواب + خوراک + درآمد

الاغ = خواب + خوراک

پس

مرد = الاغ + درآمد

و بنابرین

درآمد – مرد = الاغ

بعبارت دیگر

مردی که درآمد ندارد = الاغ

*****

معادله ۳

زن = خواب + خوراک + خرج پول

الاغ = خواب + خوراک

پس

زن = الاغ + خرج پول

وبنابرین

خرج پول – زن= الاغ

بعبارت دیگر

زنی که پول خرج نمی کند = الاغ

*****

نتیجه گیری:

از معادلات ۲و۳ داریم:

مردی که درآمد ندارد = زنی که پول خرج نمیکند

پس:

فرض منطقی ۱: مردها درآمد دارند تا نگذارند زنها تبدیل به الاغ شوند..

و

فرض منطقی ۲: زنها پول خرج می کنند تا نگذارند مردها تبدیل به الاغ شوند.

بنابرین داریم …

مرد + زن = الاغ + درآمد + الاغ + خرج پول

> و ازفرضهای۱و۲ نتیجه منطقی میگیریم که:

مرد + زن = ۲ الاغی که با هم بخوشی زندگی میکنند.

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



ارسال توسط silent77
 
تاريخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:طنز,سرگرمی,مطلب,

 

 

 
 
بی تو online شبی باز از آن room گذشتم.همه تن چشم شدم دنبال ID تو گشتم.شوق دیدار تو لبریز شد
 
از case وجودم.شدم آنuser دیوانه که بودم.وسط صفحه دسکتاپ room یادتو درخشید.ding صد پنجره پیچید.شکلکی زرد
 
بخندید.یادم آمد که شبی باهم از آن chat بگذشتیم.room گشودیم و در آن pm دلخواسته گشتیم.لحظه ای بی خط و پیغام
 
نشستیم.تو و yahoo دینگ و دنگ. همه دل داده به یک talk بد آهنگ.windows و hard و motherboard آریا دست
 
برآورده به keyboard.تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت من به دنبال معنای کلامت.یادم آمد که به من گفتی از این
 
عشق حذر کن.لحظه ای چند بر این room نظر کن.chat آیینه ی عشق گذران است.تو که امروز نگاهت به ایمیلی نگران
 
است.باش که فردا pm ات با دگران است.تا فراموش کنی چندی از این روم log out کن.باز گفتم حذر
 
از chat ندانم.ترک chat کردن هرگز نتوانم نتوانم.روز اول که ایمیلم به تمنای تو پر زد مثل spam تو inbox تو
 
نشستم.تو delete کردی ولی من نرمیدم نگسستم.باز گفتم که تو یک هکری و من user مستم.تا به دام تو در
 
افتم room ها را گشتم و گشتم.تو مرا هک بنمودی نرمیدم نگسستم.رومی از پایه فرو ریخت .هکری ignore تلخی زد و
 
بگریخت.hard بر مهر تو خندید.pc از عشق تو هنگید.رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگر هم نگرفتی دگر از
 
آنuser آزرده خبر هم.نکنی دگر از آن room گذر هم.

 

بی تو اما به چه حالی من از آن room گذشتم..........

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

 



ارسال توسط silent77
 
تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:پ ن پ,سرگرمی,طنز,

 

.::پـَـ نـَـ پـَـ::.

 

 

 

 رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟

پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!

***

دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟

می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!

***

 

 

 گاو اولی : ماااااااااااااااا

گاو دومی : مااااااااااااا؟؟؟؟؟
گاو اولی : پَ نــه پَ اونا !

 

 

 

***

سر کلاس دستمو بلند کردم استاد میگه سوال داری ؟
پَــ نَ پَـــ " های هیتلر"

 

***

- آخه تو آدمی؟؟؟؟؟

- پَ نه پَ؛ تو آدمی!

بخشهایی از مکالمه آدم و حوا !

 

ادامه مطلب!در ادامه مطلب

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



ادامه مطلب...
ارسال توسط silent77

 .::فک و فامیله داریم::.

مامانم اومد یه دفه تق زد پسه کلم ...
میگم چرا میزنی؟؟؟ :(
برگشته میگه لواشك هارو رو از ترس تویه جونور قایم کردم از صبح دارم میگردم خودم پیداشون نمیکنم.. :|

***

من و داداشم در حال دعوای لفظی
مامانم:اینجوری فایده نداره دو تا چاقو بردارین بکنین تو شکم همدیگه
ما : :|

***

رفتیم خاکسپاری فامیلموون داداشش خودش انداخته تو قبر که اول منو باید خاک کنید ، باباشون بیل و ور داشته داره خاک میریزه روش میگه آره، توهم برو پیش داداشت نذار اونجا تنها باشه!!!!
فک و فامیله داریم؟

ادامه مطلب در ادامه مطلب!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



ادامه مطلب...
ارسال توسط silent77
 
تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:جوک,لطیفه,جالب,سرگرمی,

 

.::بخند::.

 

 

 

دو روز قبل امتحان : امروز رو استراحت مى کنم.از فردا بکوب شروع مى کنم به خر زدن !
يک روز قبل امتحان : ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﮐﻮﻭﻭ. . .ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ..چيزى نيس درسش آسوونه...
شب امتحان : . واااى چقدر زيااااااده ..نميرسم همش رو بخوووونم ... بايد صبح پاشم بخووونم
صبح امتحان: . واااااااااى..چر اااا من بيدااااااار نشدم..هيچى نخووووندم..هيچى بارم نيس ....خدايا خودت بخيريش کن اين يکى رو قول ميدم وااااسه بعدى خفن بخوووونم...
بعد امتحان : . اين يکى رو هم که ترررررر زديم...حالا بريم امروز رو استراحت بکنيم يه ذره روووحيه ام عوض شه. 

 

***

 

 

دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که کسانی که در هنگام ریدن فکر میکنن
در هنگام فکر کردن میرینن !(البته با عرض معذرت!)

***
اگر یه روز از خواب بیدار بشی و ببینی تموم زندگیت یه فیلم بوده

اسم فیلمت رو چی میذاری !؟

***
معلم: ۱۰ تا سیب داریم من ۹ تاشو میخورم، چند تا سیب میمونه؟

بچه: همون یکی رو هم وردار بخور دیگه!بدبخت سیب نخورده !

 

 

ادامه مطلب در ادامه مطلب!

 تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



ادامه مطلب...
ارسال توسط silent77
 
تاريخ : شنبه 11 تير 1390برچسب:شعر,طنز,سرگرمی,

شعر "دماوندیه" رو که حتما خوندید؟؟؟

داشتم با خودم میگفتم که اگر ملک الشعرای بهار زنده بود و میخواست مثل ما کنکور بده ، شاید تحت تاثیر این اتفاقات قرار میگرفت و به جای "دماوندیه" ، "کنکوریه" میسرود..
گفتم حالا که استاد بهار اینجا نیست...من که هستم..
بر این شدم تا شعری بسرایم و نام آن را "کنکوریه" بنهم.!

 

 

البته بنده در همینجا اعلام میکنم که هیچ قصد خاصی از سراییدن این اثر نداشته و ندارم و فقط از باب مزاح و درد دلی با اهل کنکور این اثر فخیم را سراییدم... و از آنجایی که این اثر از لحاظ ادبی فوق سنگین است و فقط شعرای سنگین وزن( و شاید هم وزنه برداران و کشتی گیران 120+ کیلوگرم  به دلیل سنگین وزن بودنشان) میتوانند آن را به خوبی درک کنند، خود شاعر توضیحاتی در باب طرز صحیح خواندن و درک بهتر این اثر و همچنین آرایه های ادبی به کار رفته و واژگان نه چندان عجیب و غریب، در پایین هر بیت ارائه نموده است. که توصیه میشود کم لطفی ننموده و همه آنها را بخوانید.

 

 

 

 

البته شاعر متذکر میشود که به دلیل سنگین بودن شعر، شما نیز با دنده سنگین و آهسته شعر را بخوانید تا وزن شعر جور دربیاد

 

 

 

همچنین میتوانید نظرات،انتقادات و پیشنهاد های خود را از طریق پل ارتباطیمان ( با کلیک بر روی لینک "نظردهید" در پایین همین پل ارتباطی به روی شما گشوده میشود.) یا از طریق سامانه پیام کوتاه ********** برای ما ارسال کنید.(به دلیل مسائل فوق امنیتی از دادن شماره معذوریم.)

 

 

 


"کنکوریه"

ای رفیق راه من تا کنکور
بشنو زمن تو یه کمی پند
توضیح:میگه ...( شعر از این واضح تر!!! توضیح میخواید چیکار.)



من آتش دل نهفته دارم
سوزم به جان، به جانت سوگند
توضیح:به توضیح بیت قبل مراجعه کنید.



خامش ننشینم و بگویم
این شعر که ناقص است هرچند
توضیح:ندارد.



الحال بشین و بین چه گویم
این سد نهان که گشته ارجمند
توضیح: "الحال" معادل "الآن" است. وجود "سد نهان" و "ارجمند" نشان دهنده طنز بیت است و این دو کلمه در معنای معکوس خود به کار رفته اند.


تو مشت بزرگ طراحی
هرگاه به فک ما همی چند
توضیح:میگه این کنکور مثل مشتی میمونه از طرف طراح که گاه گاهی به فک ما میخوره.دراینجا مرجع "تو" کنکور است.این نکته را بخاطر بسپارید.احتمال داره سال بعد توی کنکور بیاد.


نی نی، ز فک ما تو برگرد
بنواز به دلبند ضربتی چند
توضیح:این بیت دارای طنز است و منظور از "دلبند" همان طراح کنکور ماست.در خواندن "بنواز" روی "ن" ساکن بذارید بعد بخونید.


تا وارهیم از دم تسورات
وین کنکور سخت دیو مانند
توضیح: " تسورات" جمع مکسر "تست" است که با توجه به قوه تخیل شاعر ابداع شده است(لطفا به قوه تخیل شاعر توهین نکنید و همچنین این کلمه را با "تسو" شخصیت چشم بادامی سریال "جومونگ" اشتباه نگیرید.)


چون گشت سرم ز تست افزون
خوانم همی یکی دماوند
توضیح:"نهاوند" یکی از نغمه های صوت و لحن قرائت قرآن است.


با گزینه2 بسته پیمان
با قلمچی کرده است پیوند
توضیح: شاعر هیچ منظور(تبلیغاتی یا غیر تبلیغاتی) از به کار بردن نام این موسسات ندارد و هرگونه فعالیت پشت پرده و دریافت مبلغ نقدی یا قسطی را از این موسسات به شدت تکذیب میکند.


تا ننشینی تو به پشتش
در نیابی که چه گفتند
توضیح: شاعر میگه تا کسی پشت کنکوری نشه(پشت کنکور نشینه)، نمیفهمه آنها(پشت کنکوری های قبلی)چی میگفتن.در اینجا به دلیل واژگان " نشستن" و "پشت" آرایه "استعاره مکنیه(مخفی)" به کار رفته و شاعر کنکور را به اسبی سرکش تشبیه میکنه که تا کسی پشتش نشینه نمیفهمه شاعر چی میگفته.


دست برندارد از سر ما
تا نگــُستد بندِ ما ز بند بند
توضیح: زحمت بکشید روی آخر دو تا "بند" آخر مصرع ساکن بذارید و بعد بخونید. شاعر میگه این کنکور تا بند بند وجود ما رو از هم گسسته نکنه ، از سر ما دست بر نمیداره.همچنین ایهام به درس "راضیات گسسته" هم داره.(شاعر گمان میکنه "نگستد" هم واژه ای تخیلی بوده.)


اکنون که من این درد کشیدم
محکم بکنم به کفش خود بند
توضیح: "محکم کردن بند کفش" کنایه از "آماده شدن برای کنکور است"!
**  **  **  **  **

تا من کل این کنکور نخوابم
گیرم بسی همچین برآیند
توضیح: واژه "کل" مشتق شده از واژه "کل کل کردن".این واژه برای همه شما عزیزان آشناست.همچنین "برآیند" مجاز از درس خواندن بسیار است.("برآیند گیری" یک مبحث کاربردی در درس فیزیک است.)
**  **  ** **  **

هستند بسیار ز داوطلب ها
که با نگاه،از همدیگه پرسند
توضیح: میگه بسیاری از داوطلب ها هستن که با نگاه از هم میپرسند... (این بیت با بیت بعدی موقوف المعانی است)
**  **  ** **

این چیست در این سوال نکته
این چیست در این سوال پرفند
توضیح: "پرفند" به معنای "حیله و مکر" است.
**  **  ** ** **

تا درد سوال فرو نشیند
یک نکته تستی، بر آن ضماد کردند
توضیح:میگه برای اینکه درد و رنج پاسخ دادن به این سوال فرو کش کنه ، یک راه حل تستی برای آن کشف کردند که بسی چاره ساز است.
**  **  **  **

چون درد سوال فرو بنشست
یک نکته دگر سوار کردند
توضیح: "چون" به معنای "وقتی که". میگه تا درد ناشی از یک سوال که به داوطلب وارد میشه فروکش نکرده ، با سوالی مواجه میشه که حاوی یک نکته مرموزه دیگری است.
**  **  **  **

بگو تا کی تو میخواهی بخوانی
این سخن،شیرین چو کله قند
توضیح: "کله قند" توده ای شبیه به کوه و قله کوه که از ساکاروز(قند) به فرمول شیمیایی...تشکیل شده است.همچنین وجود این کلمه تضمنی است به درس شیمی.شاید تخلص شاعر هم باشد.!
**  **  **  **

«یا رب،کرمی،لطفی،نگاهی»
چه نذر و نیازها که کردند
توضیح: «یا رب،کرمی،لطفی،نگاهی» به این دلیل در داخل گیومه آورده شده که جمله معترضه می باشد و از قول پشت کنکوری های عزیز و همچنین دیگر دانش آموزان و دانشجویان و دانش پژوهان محترم در ایام شب امتحان یا صبح روزهای کارنامه گیری است....شاعر به نظرش میاد این بیت یه جورایی با بیت بعدی موقوف المعانی است،شاید هم نباشد،به ذوق ادبی خواننده بستگی دارد.
**  **  **  **

تا قبول شوند به ناکجاباد
کو مدرک خواهند ، علم نخواهند
توضیح: "کو" مخفف "که او" است(و اگه میخواهید گیر بدید که "او" مفرد است و"خواهند" جمع، باید بگم این نیز به اقتضای وزن شعر به اینگونه نوشته شده.) میگه اونایی که دنبال مدرک میگردن،میخوان به هر ناکجا آبادی قبول بشن که فقط اسم دانشگاه رو یدک کنه،حالا هر درّه تپه ای میخواد باشه.("درّه تپه" واژه ای است عامیانه و در معادل آن "ناکجا آباد" و "جهنم درّه" هم به کار میرود.)


إن شاء، شویم قبول به تهران
آنگه رویم پیکنیک به دربند
توضیح: "إن شاء" مخفف "إن شاءالله" است.شاعر میگه اإن شاءالله برای دانشگاه، قبول بشیم تهران و اون وقت برای پیکنیک میرم "دربند"("دربند" مکانی است بسیار با صفا،هرچند فرصت نشده بروم، گذاشتم وقتی قبول میشیم تهران با هم بریم، اینطوری صفایش هم  بیشتر است.)

 

 

 

 

 



ارسال توسط silent77
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

اسلایدر

خرید شارژ

خرید فیلم

خرید سریال